ضمیر در پارسیگ به چندین دسته بخش‌بندی می‌شوند:

  • شخصی یا تنی
  • مشترک یا هنباز
  • اشاره یا نمایش
  • استفهامی یا پرسشی
  • مبهم یا گنگ
  • ملکی یا وابستگی

در این فرسته ما ضمیرهای شخصی یا تنی را بررسی می‌کنیم. همانگونه که پیشتر گفته شد؛ زبان پارسیگ، زبانی ایرانی میانه است و با بررسی‌های زبانشناسانه و منطق می‌دانیم بایستی ساختاری میانگین زبان‌های کهن و نوی ایرانی داشته باشد. در زبان‌های کهن ایرانی هر واژه‌ای که از دید دستوری نام یا اسم دانسته می‌شده‌ دارای هشت ساخت دستوری بوده است (مانند لاتین و یونانی باستان). این ساخت‌ها به مرور در پایان روزگار هخامنشیان نابود و به فراموشی سپرده شدند لیکن همه آن ساخت‌ها و باز تأکید می‌کنم؛ همه آن ساخت‌ها، به فراموشی نرفتند و برخی‌شان در زبان‌های میانه بازماندند. از اینرو ما در زبان پارسیگ برخی از نشانه‌های آن زبان‌های کهن را می‌بینیم که چیزی بسرشت بوده و شگفت‌انگیز نیست. ضمیرها در زبان پارسیگ به دو دسته از دید ساخت و صرف دستوری رده‌بندی می‌شوند: نهادی یا فاعلی و رایی  یا مفعولی. یک مثال ساده از زبان انگلیسی می‌زنم تا برایتان کمی دشواری این گفتار زدوده شود. در زبان انگلیسی برای ضمیر «من» چند ضمیر داریم:

I, my, mein , me ,....

در فارسی برای دو ضمیر آی (I) و مای (my) همیشه و همیشه از واژه «من» استفاده می‌شود لیکن برای دیگر ضمیرها از ـَم  استفاده می‌شود. اگر بازهم ژرف‌نگرانه به ضمیرهای انگلیسی آمده بنگرید متوجه می‌شوید که هنگامی که نقش واژه در اَسْتِشْ (:حالت) نهادی است از آی و هنگامی که در استش برایی است از مای.
در زبان پارسیگ نیز این چنین است؛ به سخن ساده‌تر اگر واژه در نقش نهادی باشد با ضمیر «اَزْ» (az) یا «اَنْ» (an) و هنگامی که در نقش رایی باشد با ضمیر «مَنْ» (man) بکار برده می‌شوند. در دیگر شمارهای ضمیری نیز این روش و قاعده بکار گرفته می‌شود که در جدول پایین آورده شده‌اند.
امروزه ضمیر «اَز» در زبان‌های ایرانی نو بجز پارسیگ نیز کارایی دارد؛ چنانچه در زبان‌های تاتی، تالشی، آذری باستان (امروزه در شهرستان‌ها و روستاهای آذربایجان و اردبیل) و کردی (کرمانجی) بکار می‌رود. برای نمونه در سروده‌های باباطاهر از این ضمیر به فراوانی یادشده است ولیکن در معنای ادبیان پیشین آن را پیوندواژه (:حرف ربط) از دانسته‌اند.

برای نمونه در ابیاتی از وی آمده:

از آن اسپیده بازم همدانی

ای تنهایی کرم نچیروانی

یا

جرمم اینه از ته‌دوست دارم

نه خونم کرد و نم راهی زد ای یار


جدول ضمایر تنی و صرف آن‌ها در زبان پارسیگ