تا سالیان درازی از روزگار کهن اسلامی تا چند دهه پیش پنداشته میشد که زبانهای پارسیگ و پهلوانیگ یک زبان بوده و این دگرش ها و ناهمسانیهای لهجه ای یا گویشی این زبانهاست. برای نمونه شادروان استاد معین -که خدایش در بهشتش کناد- پارسیگ را پهلوی ساسانی (جنوبی) و پهلوانیگ را پهلوی اشکانی (شمالی) میداند. این دیدمان و نگرش به این زبانها، تا نسل پس از شادروان استاد معین ادامه داشت تا آنکه پس از واکاویهای زبانشناختی، زبانشناسان این دو زبان را جدا از هم دانستند. یکی از دلایل جدا بودن این دو زبان، ساختها و صرف واژگانشان است، برای نمونه واژگان پارسیگ در اَسْتِش(:حالت) وابستگی، با واژه ئی (ī) در میان دو واژه آنها را به همدیگر وابسته میسازد

مانند
چراغ سبز
Čirāγ ī sabz

ولی در پهلوانیگ این چنین نیست. بیشتر اوقات واژگان بهم دیگر به میانجیگری واکی بهم نمی پیوندند و گاهی با واژه  چی(čē) که در میان هر دو واژه میایند، مشخص میشوند.

برای نمونه
چهره الهی
Čihrag baγānīg
شب شنبه
Šab čē šambat

از دیگر دگرشهای این دو زبان فرایندهای واژگانی و واجی آنهاست
در پهلوانیگ افزون بر واج های اصیل یاد شده پارسیگ، واجهای

β
δ
ž
γ

وجود دارند. که هر کدامشان دارای صدای ویژه بخود هستند و تنها دو واج /غ/ و /ژ/ به پارسیگ نیز رسوخ کرده اند. واجهای دیگر پهلوانیگ در زبان پارسی نو آغازین کاربرد داشته اند که به دیسه واتهای /ذ/ و /ڤ/ در نوشته های سده های آغازین اسلامی بکار برده میشده است
همین گوناگونی و دگرش واجی منجر شده که پهلوانیگ برخی واژگان را به شیوه خودش صرف کند و گاهی کار را برای زبانشناسان سخت کند. برای نمونه

روز
rôz (prs)
rôž (phl)

دریا
daryāb (prs)
zrēh (phl)

بَغ، خداوندگار
bag, bay (prs)
βaγ, baγ (phl)

خدای نژاد، بغچهر
bagčihr, bayčihr (prs)
baγžihr (phl)

نیوشیدن، شنیدن
niyôxšīdan (prs)
niγôšādan (phl)

افزون بر فرایندهای واجی گفته شده، ساختار جمله بندی در پهلوانیگ دگرگون تر از پارسیگ است

برای نمونه
و پس از رحلت فرستاده، اوزّی آموزگار، این گواهی را که در میان سپاهیان دید، به همه مومنان داد

ud až paš frēštag parniβarān, dād im wigāhīft Uzzi ammôžag ô hamag dēn, čē-š dīd andar ispēr (phl)

ud az pas frēstag wizārd, dād ēn gugāyīh rāy Uzzi ī hammôzāg ô hamag dēn, čē-š dīd andar spāh (prs)

در فرسته های آینده درباره این تفاوتها بیشتر میپردازیم




                               نوشته ای پهلوانیگ به دبیره مانویان همراه با نگارگری ایرانی