این فرسته ادامه فرسته «پارسیگ از دید زبانشناسی (۱)» است. برای خواندن جستار پیشین بر آن    کلیک کنید.


در فرسته پیشین گفتیم که زبان‌های ایرانی میانه چیستند و چندتا هستند و روایاتشان بازگو گشتند. باری در اینجا می‌خواهیم همانندی‌ها و ناهمانندی‌های زبان‌های ایرانی میانه بیان شوند.

زبان‌های ایرانی: همانندی‌ها و ناهمانندی‌ها

زبان‌های ایرانی میانه دستگاه صرف یا گردانیدن پیچیده پیشین یعنی زبان‌های ایرانی باستان را کنار می‌گذارند و بقول حافظ «طرحی نو » می افکنند. یکی دیگر از دگرگونی‌های چشمگیر این زبان‌ها دگرگونی‌های ژرفناک آوایی است.

برای نمونه واج آمیختاری ai در زبان‌های ایرانی باستانی به ē در زبان‌های ایرانی میانه دگرگون می‌شود به مثال‌های زیر بنگرید:
پویرو-ایرانی: -hwabay*
زبان‌های ایرانی باستان: -hṷaḭpaθḭa*
پارسی باستان: huva  ,
اوستایی: xva  , 
زبان‌های ایرانی میانه:  -xwēba(h)*
پارسیگ مانوی: xwēbaš
پهلوانیگ مانوی: wxēbēh (uxēbēh)
سغدی مانوی: xēpaδ
نمونه دیگر از این دگرش‌های فراگیر واجی، کیب (shift) واج au به ō است. برای مثال:
پویرو-ایرانی: -gawšah*
زبان‌های ایرانی باستان: -gaṷša*
اوستایی:gaoša
پارسی باستان: gauša
زبان‌های ایرانی میانه: -gōš*
پارسیگ: gōš
پهلوانیگ مانوی: gōš
سغدی γōš
خوارزمی γōx
به هر روی  ناهمگونی میان دو گروه ایرانی میانه باختری با خاوری بسیار است که بیشتر ناشی از رفتارهای واجی و محافظه‌کارانه در پای‌بندی به ساختارهای ایرانی باستان است.
ما در اینجا تنها به بررسی زبان‌های ایرانی میانه‌ی باختری می‌پردازیم. زیرا پس از این پیش‌نیازها به در فرسته‌های آینده به بررسی زبانشناختانه زبان پارسیگ خواهیم پرداخت.

زبان‌های ایرانی باختری

زبان‌های ایرانی میانه باختری با پدیده‌ای بنام «کاهش پایانه‌ها» یا «زدایش پایانه‌ها»ی گردانشی روبرو شدند. برای نمونه واژه «زبان» در پارسیگ uzwān یا zuwān است که از hizvāna (hanzānam , hazāna) پارسی باستان بدست آمده است. پایانه a- در این واژه افتاده و به دیسه پارسیگ آغازین (پویرو-پارسیگ) -izwān* یا -uzwān* به پارسیگ رسیده است. زمانی که پایانه‌ای نباشد، گردانش و تصریفی نیز نیست (به سخن دیگر جنسیت، چگونگی (case) و شمار هم زدوده می‌شود) پس ساختار گردانشی واژه نیز بکار نمی‌رود. از سویی دیگر در ساختار کارواژگان برخی دیم‌ها یا وجه‌ها با دگرگونی‌هایی حفظ شده‌اند و برخی نیز به کنار گذاشته شده‌اند. همچون ساخت کارواژه‌ها و دیم‌های آینده‌ی ایرانی باستان و کارواژگان اکنون (مضارع) آغازگری سین‌دار که هر دوتایشان در زبان‌های ایرانی میانه باختری به کنار گذاشته‌ شده‌اند.
دگرش آوایی در زبان‌های ایرانی میانه باختری نیز بدین گونه‌اند:
الف: کیب /θr/ به /hr/ در پهلوانیگ و /s/ در پارسیگ
برای نمونه: پویرو-ایرانی: puðrah [پارسی باستان: puça / اوستایی: puθra ]: پُس، پسر
پهلوانیگ: puhr
پارسیگ: pus
ب: کیب /dz/ به /z/ در پهلوانیگ و /d/ در پارسیگ
برای نمونه: پویرو-ایرانی: ĵráyah [پارسی باستان: drayah / اوستایی: zraiiah ]: دریا، زراه
پهلوانیگ: drayā(b)
پارسیگ: zrēh
ج: کیب /ts/ به /s/ در پهلوانیگ و /h/ در پارسیگ
برای نمونه: پویرو-ایرانی: dáĉa  [پارسی باستان: daθa* / اوستایی: dasa ]: دَه (۱۰)
پهلوانیگ: das
پارسیگ: dah
د: کیب /dv/ به /b/ در پهلوانیگ و /d/ در پارسیگ
برای نمونه: پویرو-ایرانی: duwārah [پارسی باستان: duvara / اوستایی: duuara]: در، درب
پهلوانیگ: bar
پارسیگ: dar
هـ: کیب /θv/ به /f/ در پهلوانیگ و /h/ در پارسیگ
برای نمونه: پویرو-ایرانی: čatwā́rah [پارسی باستان: caθvār* / اوستایی: caθβārō-caθβar ]: چهار
پهلوانیگ: čafār
پارسیگ: čahār
و: کیب /d/ اندرهمخوانی (interconsonant) به /δ/ در پهلوانیگ و /y/ در پارسیگ
برای نمونه: پویرو-ایرانی: pā́dh  [پارسی باستان: pād(a)  / اوستایی: pāδa ]: پا
پهلوانیگ: pāδ
پارسیگ: pāy
ز: کیب /ŕ̥/ اندرهمخوانی به /ir/ در پهلوانیگ و /ir/ در پارسیگ دگرگون می‌شود اگر واج‌های /b/ ، /p/ ، /f/ نباشند. اگر واج‌های یاشده پیش از /ŕ̥/ ایرانی باستان باشند در هر دو زبان به دیسه /ur/ نمایان می‌شوند.
برای نمونه: پویرو-ایرانی: ĵŕ̥dah  [پارسی باستان: dŕ̥da* / اوستایی: zərəda ]: دل و پویرو-ایرانی: pr̥tuš  [پارسی باستان: pŕ̥tu* / اوستایی: pərətu ]: گذار، پل
پهلوانیگ: purt   -zird
پارسیگ: puhl     -dil
ح: کیب /rd/ اندرهمخوانی به  /rd/ یا /rδ/ یا /r/ در پهلوانیگ و /l/ در پارسیگ دگرگون می‌شود.
برای نمونه: پویرو-ایرانی: ĉarHád  [پارسی باستان: θarad / اوستایی: sarəδa] : سال
پهلوانیگ: sarδ-  sard   -sār
پارسیگ: sāl


ادامه دارد....