Uzwān ī Pārsīg- زبان پهلوی ساسانی

Ēn wafgub pad ān ī uzwān ī Pārsīg hammōzišn rāy ast-این وبلاگ برای آموزش زبان پارسیگ است

۲۷ مطلب توسط «Ēr dibīr» ثبت شده است

رنگ‌ها در زبان پارسیگ

نام رنگ‌ها در زبان پارسیگ بسیار به نام‌های فارسی نو ، کردی ، لری و بلوچی مانسته است. این نام‌ها بدین گونه‌اند:
رنگ🌈
rang, gōn, gōnag
سرخ❤️
suxr, suhr
قرمز❤️
karmīr
صورتی، گلگون💓
gulgōn(ag) , wardēn , gulēn , wārēn
ارغوانی
argawān
زرد💛
zard
قهوه‌ای (قهوه‌ای به سرخ گرایسته)
bōr
 آبی💙
xašēn
سبز💚
sabz
سبز-آبی
kāskēnēn
بنفش💜
wanafš
نیلی
nīl
آبی آسمانی
lāǰward, rāǰward
سیاه🖤
syā
آبنوسی
abnūsēn
عنبری
ambarēn
سفید
sapēd , ārūs, ālūs
کبود
kabōd
خاکی
xākēn
طلایی
zarrēn
نقره‌ای
asēmēn, arǰatēn
زیتونی
zaytēn
زمردین
uzumburdēn
فیروزه‌ای
pērōzagēn
برنزی، برنجی
brinǰēn , bringēn

۱ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

گیتاشناخت پارسیگ

پارسیگ از اندک زبان‌های میانه ایرانی ست که دارای شمار بالایی از واژگان گیتاشناختی است. این اندازه از واژگان به بهانه کشورگشایی ساسانیان و ارج‌نهاندن ایرانیان به زمین و پدیده‌های بر روی آن بوده است. گستره واژگان از سنگنبشته‌های شاهپور یکم ساسانی تا نسک‌های روزگار اسلامی همه و همه از نامجایها و اصطلاحات گیتاشناختی بهره‌جویی کرده‌اند.
و اما نام برخی از کشورها، نژادها، طایفه‌ها، اصطلاحات و پدیده‌های گیتاشناختی در زبان پارسیگ:
شرق، مشرق➡️

xwarāsān

غرب، مغرب⬅️

xwarwarān, xwarōfrān, xwarnifrān

شمال⬆️

abāxtar

جنوب⬇️

nēmrōz, ērag

نصف النهار🌐

nēmrōzān

جلگه، زمین پست

ēr , ērag

کوه🗻

gar, kōf

رود

rōd

دریا🎑

zrēh , daryāb

دریاچه⛲️

war

اقلیم، قاره🗺

kišwar

کشور🗾

šahr, būm

ایالتدار

šahrab

پایتخت

šahrestān

شهر

deh, šahr

روستا

rōstāg, wis

قبیله🗿

zand

طایفه

wēs

خاندان

dūdag

============
سمرقند

Samargand

سُغد= تاجیکستان کنونی

Sugd, Suwd, Sūd, Sugl, Sūl

خجند

Xuǰand

تاشکند

Čāč

بخارا

Buxārag, Wuxārag

بلخ

Baxl , Balx

خوارزم

Xwārazm

هون‌ها، حیاطله= نام نژادی ترک که در میان چین و ایران جای داشتند

Xiyōnān

مرو

Marw

هرات

Harē, Harēw

توس

Tōs

نیشابور

Nēwšābuhr

قائن

Kāyin

قهستان= نام کهن استان خراسان جنوبی کنونی ایران

Kōhestān, Kōfestān

گرگان

Gurgān

دَهِستان= نام کهن ناحیتی میان ترکمنستان و ازبکستان کنونی که زادبوم پارتیان و داهه‌ها بوده است

Dahestān

اورشلیم

Urišlīm

تیسفون= ایوان مدائن

Tēsibōn, Tēspōn, Tēsifōn

عربستان

Arabestān, Arwastān

بابِل

Bābil

حیره

Hērt

همدان

Ahmadān, Hamadān

ماد

Mād, Māy

کردها، کردستان

Kurdān

شهرزور= شهری در کردستان عراق کنونی

Šahr zōr

عراق

Ērāg, Ērāk

نهاوند

Nihāwand

رشته‌ کوه‌های البرز

Padišxwārgar

گیلان

Gīlān

دیلمان

Dēlamān

تبرستان، طبرستان= مازندران

Tapūrestān, Tapūrān

موصل

Mōsil

دیاربکر

Āmidōs

سوریه

Šām, Sūrīg būm

یمن

Yaman

افریقا

Frīkā

کوفه

Kōfā

مکه

Makkā

سیستان

Sagestān

بلوچ‌ها= بلوچستان

Balōčān

زابلستان

Zāwulestān

کرمان

Kirmān

پارس

Pārs

تخت جمشید

Sadistūn

خلیج فارس

Pōidīk

دریای عمان و تنگه هرمز

Sadwēs

شوش

Šūs

انطاکیه

Andiyōg

فرات

Frāt

دجله

Diglit , Digtal

هجر= بحرین

Hagar

جی= اصفهان

Gay , Gaw , Spāhān

آذربایجان

Ādurbāygān

گنجه

Ganzag

آمل

Āmōl, Āmuy

بغداد

Bagdād

هندوستان

Hidūstān

ترکستان

Turkistān

چینستان= چین

Čīnestān

ارمنستان

Armin

گرجستان

Gurǰastān

قفقاز

Kōfkās

روم

Hrōm

یونان

Yōnān, Yōnā

توران

Tūrān

اسرائیل

Srāel

فلسطین، یهودیه

Palestīn , Yūdāyā

آشور

Āsūr

مصر

Mudrāy , Agiptōs

حَرّان= نام ناحیتی میان عراق و اردن و سوریه

Harrān

بین‌النهرین

Mayānrōdān

تراکیا=بلغارستان

Trākiyā

موسیا=رومانی و صربستان

Mōsiyā

داکیا= مجارستان

Dākiyā

گوت‌ها= نام قومی آلمانی

Gōt

ژرمنیا=آلمان

Garmāniyā

هیسپانیا=اسپانیا

Ispaniyā

آفریکا=لیبی+ تونس و بخش‌هایی از الجزایر

Āfrikiyā

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

نشانی ما در تلگرام

ما را در دهلیز (:کانال) زیر در نرم‌افزار پیام‌رسان «تلگرام» به نشانی زیر دنبال کنید:

https://t.me/phl_parsig

یا رمزینه پاسخ چاپک (پَچْ) را پویش (اسکن) نمایید:

چشم به راهتان هستیم

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

ضمیرهای تنی (شخصی) در زبان پارسیگ

ضمیر در پارسیگ به چندین دسته بخش‌بندی می‌شوند:

  • شخصی یا تنی
  • مشترک یا هنباز
  • اشاره یا نمایش
  • استفهامی یا پرسشی
  • مبهم یا گنگ
  • ملکی یا وابستگی

در این فرسته ما ضمیرهای شخصی یا تنی را بررسی می‌کنیم. همانگونه که پیشتر گفته شد؛ زبان پارسیگ، زبانی ایرانی میانه است و با بررسی‌های زبانشناسانه و منطق می‌دانیم بایستی ساختاری میانگین زبان‌های کهن و نوی ایرانی داشته باشد. در زبان‌های کهن ایرانی هر واژه‌ای که از دید دستوری نام یا اسم دانسته می‌شده‌ دارای هشت ساخت دستوری بوده است (مانند لاتین و یونانی باستان). این ساخت‌ها به مرور در پایان روزگار هخامنشیان نابود و به فراموشی سپرده شدند لیکن همه آن ساخت‌ها و باز تأکید می‌کنم؛ همه آن ساخت‌ها، به فراموشی نرفتند و برخی‌شان در زبان‌های میانه بازماندند. از اینرو ما در زبان پارسیگ برخی از نشانه‌های آن زبان‌های کهن را می‌بینیم که چیزی بسرشت بوده و شگفت‌انگیز نیست. ضمیرها در زبان پارسیگ به دو دسته از دید ساخت و صرف دستوری رده‌بندی می‌شوند: نهادی یا فاعلی و رایی  یا مفعولی. یک مثال ساده از زبان انگلیسی می‌زنم تا برایتان کمی دشواری این گفتار زدوده شود. در زبان انگلیسی برای ضمیر «من» چند ضمیر داریم:

I, my, mein , me ,....

در فارسی برای دو ضمیر آی (I) و مای (my) همیشه و همیشه از واژه «من» استفاده می‌شود لیکن برای دیگر ضمیرها از ـَم  استفاده می‌شود. اگر بازهم ژرف‌نگرانه به ضمیرهای انگلیسی آمده بنگرید متوجه می‌شوید که هنگامی که نقش واژه در اَسْتِشْ (:حالت) نهادی است از آی و هنگامی که در استش برایی است از مای.
در زبان پارسیگ نیز این چنین است؛ به سخن ساده‌تر اگر واژه در نقش نهادی باشد با ضمیر «اَزْ» (az) یا «اَنْ» (an) و هنگامی که در نقش رایی باشد با ضمیر «مَنْ» (man) بکار برده می‌شوند. در دیگر شمارهای ضمیری نیز این روش و قاعده بکار گرفته می‌شود که در جدول پایین آورده شده‌اند.
امروزه ضمیر «اَز» در زبان‌های ایرانی نو بجز پارسیگ نیز کارایی دارد؛ چنانچه در زبان‌های تاتی، تالشی، آذری باستان (امروزه در شهرستان‌ها و روستاهای آذربایجان و اردبیل) و کردی (کرمانجی) بکار می‌رود. برای نمونه در سروده‌های باباطاهر از این ضمیر به فراوانی یادشده است ولیکن در معنای ادبیان پیشین آن را پیوندواژه (:حرف ربط) از دانسته‌اند.

برای نمونه در ابیاتی از وی آمده:

از آن اسپیده بازم همدانی

ای تنهایی کرم نچیروانی

یا

جرمم اینه از ته‌دوست دارم

نه خونم کرد و نم راهی زد ای یار


جدول ضمایر تنی و صرف آن‌ها در زبان پارسیگ

۲ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

واج‌شناسی و الفباشناسی زبان پارسیگ

الفبا و واج‌های زبان پارسیگ چیست؟
زبان پارسیگ دارای الفبای همیشگی در درازای زیستش نبوده است. در آغازین روزهای زندگانیش به دبیره(=خط) پارسیگ سنگ‌نبشته‌ای نوشته می‌شده‌است سپس الفبایش به گونه‌ای ساده‌تر درآمد که به آن دبیره پارسیگ نوشتاری گویند. هنگامی که الفبای دینی اوستا یا دین دبیره بدست موبدان ساخته شد، از برای رفع و زدودن دشواری‌های خواندن الفبای دبیره نوشتاری از دین دبیره بهره جویی شد زیرا این الفبا یکی از کامل‌ترین الفباهای ساخته شده برای زبان‌های ایرانی است. پس  از رمزگشایی و خواندن نوشته‌های پارسیگ الفبای لاتینی برای این نوشته‌ها پیشنهاد شده است که از برای آسانی در میان جهانیان و زبانشناسان روایی دارد. زبانشناسان پس از دیوید مک‌کنزی (یکی از بزرگترین زبانشناس انگلیسی در زمینه زبان‌های ایرانی) برای زبان پارسیگ الفبایی برپایه صداها و آواهای ویژه آن زبان ساختند. در این الفبا واج‌ها به دو دسته همخوان و واکه بخش می‌شوند. همخوان واج‌هایی هستند که همواره برای ادای آن‌ها نیازمند واکه‌ها هستیم برای نمونه واج /ب/ یا /پ/ در زبان فارسی؛ ولی واکه‌ها واج‌هایی هستند که مستقلا ادا می‌شوند مانند /آ/ یا /او/ در زبان فارسی.
جدول‌های واجی برای این زبان به گونه نگاره زیر است:


واکه‌ها

همخوان‌ها

نخستین تلاش‌ها برای به رشته نوشتار درآوردن زبان پارسیگ به روزگار اردشیر بابکان و فرزند نامورش شاهپور ساسانی است. در آن روزگار دبیران به دبیره‌ای برساخته و برگرفته از زبان پهلوانیگ سنگ‌نبشته‌ای؛ دبیره پارسیگ سنگ‌نبشته‌ای که دربردارنده نوزده نماد و حرف بود را بکار بردند. سنگ‌نبشته شاهپور بر کعبه زرتشت یکی از نخستین نوشته‌های بجای مانده از آن روزگار ست که به شرح رخداد جنگ‌های رومیان با وی می‌پردازد. دبیره نوشتاری که گاهی آن را کتابی نیز می‌خوانند دبیره‌ای برگرفته از دبیره سنگ‌نبشته‌ای پارسیگ است که دارای چهارده حرف است. این دبیره یکی از سخت‌ترین و دشوارترین و کژتاب‌ترین دبیره برای نوشتن زبان پارسیگ است که شوربختانه بالای ٪۷۰ نوشته‌های مانده از این زبان به همین دبیره آسانْ نویس ولی دشوارْ فهم است.

جدول سنجش الفباهای ایرانی میانه با آرامی شاهنشاهی

اگر تیزبینانه به جدول سنجش الفباها بنگرید در سمت راست جدول واژه Psalter خودنمایی می‌کند که به معنای «زَبوری» (زبور داوود (ع)) است. این الفبا ویژه ترسایان ایرانی در روزگار ساسانیان بوده است که انجیل یا اونگلیون (Ēwangelyōn) را بدان می‌نوشتند. امروزه تنها پاره‌ای از آن انجیل (زبور) پارسیگ یافت شده است.

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

رده‌بندی زبان پارسیگ در زبانشناسی - Radagēnišn ī uzwān ī pārsīg andar uzwānšnāsīh

زبان پارسیگ از دید زبانشناسان چگونه رده‌بندی می‌شود؟
زبان پارسیگ در زبانشناسی از گروه زبان‌های ایرانی میانه است که از زبان‌های هندو-اروپایی ریشه گرفته است. این زبان ایرانی، در جرگه زبان‌های ایرانی غربی و از گروه جنوبی زبان‌های ایرانی غربی است. نزدیکترین هم‌خانواده آن، زبان پهلوانیگ یا پهلوی یا پارتی است که گاهی پهلوی اشکانی نیز می‌نامندش.

Nigerišnīhāy ī uzwānšnāsān abar uzwān ī Pārsīg čē hast ud čiyōn radagēn estēd?
Uzwān ī Pārsīg andar uzwānšnāsīg az grōh ī uzwānān ī Ērānīg ī mayānag hast kē az uzwānān ī Hidūg-Ōrōpē rēšagēnēd. Ēn uzwān ī Ērānīg andar dastag ī uzwānān ī dōšastar Ērānīg  ud az grōh ī rapihwintar hast. Nazdist hamdūdag-iš, uzwān ī Pahlawīg ayāb Partawīg hest kē gāhīhā ān rāy Pahlawīg ī Aškānān-iz nāmādiš.


۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

زبان پارسیگ چیست - Pārsīg čē ast

پارسیگ چیست؟
پارسیگ همان پارسی به زبان ایرانیان روزگار ساسانیان است. پارسیگ که به نادرستی پهلوی خوانده شده (زیرا پهلوی اشاره به پهلوانیان دارد و زبان پهلَوْها که همان پارت‌ها یا اشکانیان هستند) زبان دیوانی و کشورداری ایرانیان در زمان ساسانیان بوده است. این زبان نیای راست زبان کنونی پارسی نو است. تا به امروز تلاش‌های فراوانی برای خواندن و آموختن این زبان شیرین شده است که ما در این دهلیز آن‌ها را بکار خواهیم بست. زبان پارسیگ اثرهایی بر دیگر زبان‌های همسایه خود نیز داشته است که بیشترین اثراتش را بر زبان‌های ایرانی غیر-پارسیان مانند کردی، گیلکی، مازندرانی، پشتو، تاتی و ... داشته است. در زبان‌های انیرانی نیز این زبان بسیار کارگر بوده چنانچه انبوهی از واژگان تازی و عبری و سریانی ریشه از این زبان کهن ولی پویا دارند. در فرسته‌های آینده درباره برخی از این واژگان به بحث و سخن می‌نشینیم.

Pārsīg čē hast?
Pārsīg hamāg Pārsī (Fārsī) pad uzwān ī mardōmān ī rōzgār ī Sāsānān bawēd. Pārsīg ka gāhīhā Pahlawānīg xwānīhist (ēdrāyčē Pahlawānīg pad Pahlawān nimāyēd ud uzwān ī Pahlawān ayāb Aškānān bāšēd) ēn uzwān,andar rōzgār ī Sāsānān, uzwān ī dēwānīg ud sāstārīg ī Ērānšahrīgān būd estēd. Ēn uzwān, niyāg ī rāst ī uzwān ī nūn ī nōg-pārsīg hast. Tā pad ēmrōz wasyār uzmāyišnān-ē abar xwāndan ud hāmmōxtan ī ēn šīrēn uzwān hanǰām estēd kē amā ēdar dahlīz awēšān rāy sōgēnom. Uzwān ī Pārsīg daxšagān-ē abar any xwad hamsāyag uzwānānaš-iz dāšt estēd kē mehist ī ēn daxšagān abar uzwānān ī Ērānīg ī a-pārsīgān bawēd, čiyōn Kurdīg, Gīlagīg, Nōg-Tapurīg, Paštō, Tātīg ud ... . Andar uzwānān ī Anērānīg-iz was tuwānāg bawēd čiyōn was wāzān ī Tāzīg ud Abrāygāw ud Sūrīg az rēšag ī ēn uzwān ī kahwan bē kārīg dārēnd. Andar frestagān ī dudigarēn abar awāhmān ī wāzān pad saxwan ud guft nišīnom

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr