Uzwān ī Pārsīg- زبان پهلوی ساسانی

Ēn wafgub pad ān ī uzwān ī Pārsīg hammōzišn rāy ast-این وبلاگ برای آموزش زبان پارسیگ است

۶ مطلب با موضوع «دستورزبان» ثبت شده است

دستور زبان (نام)

پیشگفتار

زبان پارسیگ نیای راست پارسی نو (پارسی دری/ فارسی) همانند فرزند پاکزادش دارای گردانیدن یا تصریف واژگان سنگین و سختی نیست. گردانیدن (inflection یا inflexion)[۱] یکی از ویژگی‌های زبان‌های هندو-اروپایی بویژه زبان‌های کهن و باستان آن‌هاست ولیکن در زبان‌های ایرانی میانه باختری همچون پهلوانیگ و پارسیگ اینچنین نیست. از اینرو نمی‌توان زبان‌های ایرانی میانه باختری را زبان‌های گردانشی واژگانی شمرد و این گفته‌ها که فلان زبان ایرانی نو باختری از خاستگاه اوستایی است دروغی بیش نیست.

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

پژوهشی درباره کارواژه‌های پارسیگ و فارسی نو

یکی از ویژگی‌های زبان پارسیگ توانایی بی‌مرز در ساختن کارواژه (:فعل) است. پیشوندها و ساخت‌های کارواژه‌ای ساده ولی راه‌انداز و کارگر منجر شده که پارسیگ از دید شمار کاروا‌ژه‌ای بی‌همتا باشد و بتوان آن شیوه‌های کارواژه‌سازی را الگویی برای پارسی نو در نظر داشت. گفتار (:مقاله‌) زیر به بررسی این توانایی می‌پردازد. امیدوارم که از آن خوشتان بیاید. این گفتار را می‌توانید از پیوند زیر دریافت نمایید

دریافت پژوهشی درباره کارواژه‌های پارسیگ و فارسی نو

۱ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

پژوهشی درباره واژگان عالمانه زبان پارسیگ

واژگان عالمانه یا دانشورانه؛ واژگانی هستند که تنها در نوشته‌های دانشی و خرددوستی (:فلسفی) و چَم‌ْگویی (:منطقی) یافت می‌شوند. این واژگان بیشتر دارای دیسه‌ها و واگویش‌های کهن هستند. برای نمونه کارواژه‌ی یَشْتْن (yaštan) که دیسه‌ی کهن واژه جشن در زبان‌های ایرانی میانه و نو است برای جشن گرفتن و شادی کردن و ستودن آمده است. در پیوند زیر یکی از پژوهش‌های خوب درباره واژگان عالمانه در زبان فارسی نوین شاهنامه فردوسی است.

دریافت پژوهشی درباره واژگان عالمانه

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

شمارگان در زبان پارسیگ

شماره‌ها در زبان پارسیگ همچون فارسی نو ست لیکن برخی از قاعده‌های فارسی مانند نون میانی را دربرندارد. نون میانی واجی است که در برخی نام‌های شمارگان دهگانی بکار برده می‌شود مانند سینزده (sīnzdah-در گویش اسپهانی)، شانزده (šānzdah- در فارسی نو) و نونزده (nūnzdah-در گویش اسپهانی). از اینرو شیوه صرف آن‌ها همچون یکان‌هاست. و اما شمارگان به پارسیگ:
شماره🔢
ōšmār , mar , marag, sāg, ōšmārag
شمردن#️⃣
ōšmurdan , ōšmārēn
حساب کردن
āmār , ōšmārag, āmārišn
دانش حساب
Ōšmārišn , Ōšmār
شمارگان عادی
یک1️⃣
ēk, ēw, ē
دو2️⃣

سه3️⃣

چهار4️⃣
čahār
پنج5️⃣
panǰ
شش6️⃣
šaš
هفت7️⃣
haft
هشت8️⃣
hašt
نه9️⃣

ده🔟
dah
یازده
yāzdah
دوازده
dwāzdah
سیزده
sēzdah
چهارده
čahārdah
پانزده
pānzdah
شانزده
šāzdah
هفده
haftdah
هژده
hašdah
نوزده
nōzdah
بیست
wīst
بیست و یک
wīst ud ēk
بیست و دو
wīst ud dō
سی
sīh
چهل
čehel
پنجاه
panǰāh
شست (شصت)
šast
هفتاد
haftād
هشتاد
haštād
نود
nawad
سد (صد)
sad - ē sad
سد و یک
sad ud ēk
سد و یازده
sad ud yāzdah
سد و سی و شش
sad ud sīh ud sē
دویست
dō sad
سیسد (سیصد)
sē sad
چهارسد (چهارصد)
čahār sad
هزار
hazār
یکهزار
ēk hazār- ē(w) hazār
یکهزار و یک
ē hazār ud ēk
یکهزار و سیسد و شست و پنج
ē hazār ud sē sad ud šast ud panǰ
دوهزار
dō hazār
سه‌هزار
sē hazār
سدهزار (صدهزار) = بیور
bēwar
شمارگان ترتیبی
به مانند فارسی با پسوند ـُم (-um) شمارگان به دیسه ترتیبی درمی‌آیند. ولی چهار شماره نخست در دیسه‌های باستانی‌تری هستند و از این قانون پیروی نمی‌کنند
نخست= یکم🥇
naxust(ēn) ,fradum, fratum, nazdist
دوم=دیگر🥈
dudīgar, didum
سوم=سه‌دیگر🥉
sidīg(ar), sēdīg(ar)
چهارم🎖
tasum, čahārum
پنجم🏅
panǰum
یازدهم
yāzdahum
بیست و یکم
wīst ud ēkum
هزار و ششم
hazār ud šašum
همچنین در تاریخ‌نگاری ایرانی از واژه‌ای بنام «سَخْت» (saxt) استفاده می‌شده که به مانند همین پسوند کار می‌کرده است. این پسوند در سنگنبشته‌های هخامنشیان، اشکانیان، سکایی‌های تُمْشُق، سغدی‌ها و ساسانیان به فراوانی بکار گرفته شده است. برای نمونه
چهاردهم
čahārdah saxt
شمارگان برخه‌ای (کسری)
با افزودن واژه ēk پس از شماره آن را پدید می‌آرند.
نیم
nēm
یک سوم=سیک
sē ēk
یک چهارم=چارک
čahār ēk

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

ضمیرهای تنی (شخصی) در زبان پارسیگ

ضمیر در پارسیگ به چندین دسته بخش‌بندی می‌شوند:

  • شخصی یا تنی
  • مشترک یا هنباز
  • اشاره یا نمایش
  • استفهامی یا پرسشی
  • مبهم یا گنگ
  • ملکی یا وابستگی

در این فرسته ما ضمیرهای شخصی یا تنی را بررسی می‌کنیم. همانگونه که پیشتر گفته شد؛ زبان پارسیگ، زبانی ایرانی میانه است و با بررسی‌های زبانشناسانه و منطق می‌دانیم بایستی ساختاری میانگین زبان‌های کهن و نوی ایرانی داشته باشد. در زبان‌های کهن ایرانی هر واژه‌ای که از دید دستوری نام یا اسم دانسته می‌شده‌ دارای هشت ساخت دستوری بوده است (مانند لاتین و یونانی باستان). این ساخت‌ها به مرور در پایان روزگار هخامنشیان نابود و به فراموشی سپرده شدند لیکن همه آن ساخت‌ها و باز تأکید می‌کنم؛ همه آن ساخت‌ها، به فراموشی نرفتند و برخی‌شان در زبان‌های میانه بازماندند. از اینرو ما در زبان پارسیگ برخی از نشانه‌های آن زبان‌های کهن را می‌بینیم که چیزی بسرشت بوده و شگفت‌انگیز نیست. ضمیرها در زبان پارسیگ به دو دسته از دید ساخت و صرف دستوری رده‌بندی می‌شوند: نهادی یا فاعلی و رایی  یا مفعولی. یک مثال ساده از زبان انگلیسی می‌زنم تا برایتان کمی دشواری این گفتار زدوده شود. در زبان انگلیسی برای ضمیر «من» چند ضمیر داریم:

I, my, mein , me ,....

در فارسی برای دو ضمیر آی (I) و مای (my) همیشه و همیشه از واژه «من» استفاده می‌شود لیکن برای دیگر ضمیرها از ـَم  استفاده می‌شود. اگر بازهم ژرف‌نگرانه به ضمیرهای انگلیسی آمده بنگرید متوجه می‌شوید که هنگامی که نقش واژه در اَسْتِشْ (:حالت) نهادی است از آی و هنگامی که در استش برایی است از مای.
در زبان پارسیگ نیز این چنین است؛ به سخن ساده‌تر اگر واژه در نقش نهادی باشد با ضمیر «اَزْ» (az) یا «اَنْ» (an) و هنگامی که در نقش رایی باشد با ضمیر «مَنْ» (man) بکار برده می‌شوند. در دیگر شمارهای ضمیری نیز این روش و قاعده بکار گرفته می‌شود که در جدول پایین آورده شده‌اند.
امروزه ضمیر «اَز» در زبان‌های ایرانی نو بجز پارسیگ نیز کارایی دارد؛ چنانچه در زبان‌های تاتی، تالشی، آذری باستان (امروزه در شهرستان‌ها و روستاهای آذربایجان و اردبیل) و کردی (کرمانجی) بکار می‌رود. برای نمونه در سروده‌های باباطاهر از این ضمیر به فراوانی یادشده است ولیکن در معنای ادبیان پیشین آن را پیوندواژه (:حرف ربط) از دانسته‌اند.

برای نمونه در ابیاتی از وی آمده:

از آن اسپیده بازم همدانی

ای تنهایی کرم نچیروانی

یا

جرمم اینه از ته‌دوست دارم

نه خونم کرد و نم راهی زد ای یار


جدول ضمایر تنی و صرف آن‌ها در زبان پارسیگ

۲ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr

زبان پارسیگ چیست - Pārsīg čē ast

پارسیگ چیست؟
پارسیگ همان پارسی به زبان ایرانیان روزگار ساسانیان است. پارسیگ که به نادرستی پهلوی خوانده شده (زیرا پهلوی اشاره به پهلوانیان دارد و زبان پهلَوْها که همان پارت‌ها یا اشکانیان هستند) زبان دیوانی و کشورداری ایرانیان در زمان ساسانیان بوده است. این زبان نیای راست زبان کنونی پارسی نو است. تا به امروز تلاش‌های فراوانی برای خواندن و آموختن این زبان شیرین شده است که ما در این دهلیز آن‌ها را بکار خواهیم بست. زبان پارسیگ اثرهایی بر دیگر زبان‌های همسایه خود نیز داشته است که بیشترین اثراتش را بر زبان‌های ایرانی غیر-پارسیان مانند کردی، گیلکی، مازندرانی، پشتو، تاتی و ... داشته است. در زبان‌های انیرانی نیز این زبان بسیار کارگر بوده چنانچه انبوهی از واژگان تازی و عبری و سریانی ریشه از این زبان کهن ولی پویا دارند. در فرسته‌های آینده درباره برخی از این واژگان به بحث و سخن می‌نشینیم.

Pārsīg čē hast?
Pārsīg hamāg Pārsī (Fārsī) pad uzwān ī mardōmān ī rōzgār ī Sāsānān bawēd. Pārsīg ka gāhīhā Pahlawānīg xwānīhist (ēdrāyčē Pahlawānīg pad Pahlawān nimāyēd ud uzwān ī Pahlawān ayāb Aškānān bāšēd) ēn uzwān,andar rōzgār ī Sāsānān, uzwān ī dēwānīg ud sāstārīg ī Ērānšahrīgān būd estēd. Ēn uzwān, niyāg ī rāst ī uzwān ī nūn ī nōg-pārsīg hast. Tā pad ēmrōz wasyār uzmāyišnān-ē abar xwāndan ud hāmmōxtan ī ēn šīrēn uzwān hanǰām estēd kē amā ēdar dahlīz awēšān rāy sōgēnom. Uzwān ī Pārsīg daxšagān-ē abar any xwad hamsāyag uzwānānaš-iz dāšt estēd kē mehist ī ēn daxšagān abar uzwānān ī Ērānīg ī a-pārsīgān bawēd, čiyōn Kurdīg, Gīlagīg, Nōg-Tapurīg, Paštō, Tātīg ud ... . Andar uzwānān ī Anērānīg-iz was tuwānāg bawēd čiyōn was wāzān ī Tāzīg ud Abrāygāw ud Sūrīg az rēšag ī ēn uzwān ī kahwan bē kārīg dārēnd. Andar frestagān ī dudigarēn abar awāhmān ī wāzān pad saxwan ud guft nišīnom

۰ نظر Hamdādēstānān ۰ Hamēstarān ۰
Ēr dibīr