پیشگفتار
زبان پارسیگ نیای راست پارسی نو (پارسی دری/ فارسی) همانند فرزند پاکزادش دارای گردانیدن یا تصریف واژگان سنگین و سختی نیست. گردانیدن (inflection یا inflexion)[۱] یکی از ویژگیهای زبانهای هندو-اروپایی بویژه زبانهای کهن و باستان آنهاست ولیکن در زبانهای ایرانی میانه باختری همچون پهلوانیگ و پارسیگ اینچنین نیست. از اینرو نمیتوان زبانهای ایرانی میانه باختری را زبانهای گردانشی واژگانی شمرد و این گفتهها که فلان زبان ایرانی نو باختری از خاستگاه اوستایی است دروغی بیش نیست.
زیرا زبانهای ایرانی کهن باختری که مادی و پارسی باستان بودهاند در روزگار اردشیر هخامنشی دچار دگرگونی و کاهش و از دست دادن پایانههای گردانشی شدند. برای آگاهی بیشتر بنگرید به «دستورزبان و واژگان پارسی باستان» از «کنت» که ترجمه آن نیز در بازار یافت میشود. زبانهای ایرانی میانه باختری از همان روزگار هخامنشی ساختارهای گردانشی واژگانشان را از دست دادند و در برابر زبانهای ایرانی میانه خاوری و ایرانی نو خاوری هنوز ساختارهای گردانشی خود را دارند. اینکه چرا و چگونه این ساختارها بازمانده یا از دست رفتهاند جستاری دیگر بوده و از درونمایه اینجا به دور است. ولیکن برای اندریافت و دانستن بهتر این ساختارها با ستاکها، ما دو زبان ایرانی نو باختری (فارسی نو) و خاوری (پشتو) را باهمدیگر میسنجیم:
پشتو (کتاب)
تکی (شناسا): کتاب-kitâb بَسی (شناسا): کتابونه-kitâbuna
تکی (ناشناس): کتاب-kitâb بسی (ناشناسا): کتابونو-kitâbuno
تکی (ندایی): کتابه-kitâba بسی (ندایی): کتابونو-kitâbuno
فارسی (کتاب)
تکی (شناسا): کتاب-ketāb بَسی (ناشناسا): کتابها-ketābhā
تکی (غیرصریح): کتابی-ketābī بسی (ناشناسا): کتابهایی-ketābhāyī
تکی (ندایی): ای کتاب-ey ketāb بسی (ندایی): ای کتابها-ey ketābhā
conjugation: همایوزش یا گردانیدن کارواژگان
«نام» و چگونگیاش در پارسیگ
تکی: gul بسی: gulān
حالت کژ (ناشناسا):
تکی: *gulē (gul-ē) بسی: gulān
*گاهی بجای ē- در آوایش از ēw- نیز بکار میجویند زیرا که خاستگاه این پایانه واژه ēw (ēk, ēwag) به معنای «یک» بوده است.
استش راست زمانی بکار بسته میشود که واژه در جمله از دید دستوری در جایگاه «نهاد» یا «فَربَست»[۳] (=فاعل:subject) جای گیرد و در دیگر جایگاهها (رایی، وابستگی و بایی) حالت کژ بکار بسته میشود.
نشانه بسی (:جمع) در پارسیگ ān- است که در نسکها و نوشتههای واپسین از نشانه īhā- نیز بهرهجسته شده که امروزه در فارسی نو بازتافتهاند که همچون ـان در درختان و -ها در نامهها.
به چند نمونه از گزارهها و گواهها (شواهد) زیر بنگرید:
azdahāgē(w) mazan
اژدهایی بزرگ
būd paydāg sahēnīhā šahryār, yazd narsīsah
بود (شد) پیدا بهخوبی شهریار، ایزد نریسه.
وابستگی میان واژگان (نامها و فروزهها)
گفته شد که پارسیگ و پهلوانیگ در پی از دست دادن حالات گردانشیشان، از یک زبان گردانشیک به یک زبان ناگردانشی (واژگانی) دگرگون شدند. از اینرو برای پیوند و وابستگی دو یا چند واژه در پارسیگ دو روش بکار بسته میشود که امروزه نیز در فارسی نو هنوز ادامهاش دیده میشود.
(۱) نام/فروزه(اصلی) + ī + واژه/فروزه (پیرو) (گوشزد: حرف ī جداگانه از دو تکه دیگر نوشته میشود و نقشی مانند اِ-مالکیت در فارسی دارد. درِ باغ، گلِ خوشبو)
در این نمونهها اصلیها سبزرنگ، پیروها آبیرنگ و حرف پیوندگر سرخرنگ نمایانیده شدهاند. مانند:
kanīg ī hučihr
دختر زیبا
rōz ī wizīdag
روز گزیده
(۲) نام/فروزه (پیرو) + نام/فروزه (اصلی) (گوشزد: در این شیوه گاهی واژه پیرو به واژه اصلی میچسبد و گاهی اینچنین نیست، در فارسی نیز چنین ساختهایی هستند که بدان اصطلاحا «وابستگی واژگون» یا «اضافه مقلوب» گویند.)
مانند:
mōγ mard
مُغْمرد، مردِ موبد (=مغ)
Ērānšahr
ایرانشهر، کشور ایران
Sūrīg būm
سرزمین سوریه، سوری بوم
نکته مهم: گاهی پیوند وابستگی بدیسه ān ī نشان داده میشود که پیش از دو واژه آمده و برای ساخت چنین وابستگی بایستی از ساخت وابستگی واژگون بهره جست. برای نمونه:
ruwān ī ahlawān = ān ī ahlawān ruwān = روان پاکان (اهلوان)
حالت ندایی
درباره اینکه استش ندایی چگونه است تاکنون دیدگاهها در برخی جاها همسان بوده و در برخی جاها همیستاری و ناسازگاری دارند ولیکن همگی بر این که «منادا با حرف ندا (ā) با آن در پایان یا بدون آن میآید» همداستان و همرای هستند.
برای نمونه
uš ō wuzurgmihr guft kū wuzurgmihr ī amā, čē ast ān čiš īt guft kū kunēm ō sačidarm frēstēm
و او به بزرگمهر گفت که: ای بزرگمهر ما، چیست آن چیزی را که گفتی کنم (و) بسوی سچیدرم فرستم؟
ولیکن این حرف یادشده بیشتر در نوشتههای پهلوانیگ مانوی نمایان میشود برای نمونه:
ōn yazdān puhr, kē baxšēd ō wasān žīwahr
ای پور یزدان، که بخشی به بسیار زندگی.