واژگان، فروزگان و کارواژگان پارسیگ دارای ریشهشناسی ویژه بخودی هستند که اگر کسی زبردست و کارآزموده نباشد، دچار گمراهی و سردرگمی میشود. در این فرسته میخواهیم به بررسی ریشههای واژه پارسیگ (آب-āb) بپردازیم. باشد که مورد پذیرشتان قرار گیرد.
Āb
āb : آب. این واژه در نوشتههای دینی پارسیگ به دیسه 𐭠𐭯- ʾp̄ و در نوشتههای مانوی پارسیگ به دیسه 𐫀𐫁-ʾb نمایان میشود که برگرفته از پارسی باستان 𐎠𐎱𐎡- از نیا-ایرانی یا پویرو-ایرانی (Proto-Iranian) Hā́fš* .
همریشههای آن:
ریشه یادشده از نیا-هندو-ایرانی یا پویرو-هندو-ایرانی (Proto-Indu-Iranian) Hā́pš* بوده که میتوان به واژگان همریشه زیر اشاره کرد:
-
ایرانی مرکزی:
-
اوستایی گاثایی: 𐬀𐬞𐬋 (apō)
- اوستایی جوان: 𐬀𐬞 (ap), 𐬁𐬟𐬱 (āfš)
-
اوستایی گاثایی: 𐬀𐬞𐬋 (apō)
-
ایرانی شمال شرقی:
-
بلخی:
- مانوی: 𐫏𐫀𐫂 (/āb, āβ/)
- خوارزمی: آب (ʾb /āb/)
-
سغدی: آب (*ā́p)
-
سغدی: 𐼰𐼾 (/ā́p/)
- بودایی:𐼰𐼰𐼾 (ʾʾp)
- ترسایی: ܐܦ (ʾp)
- مانوی: 𐫀𐫀𐫛 (ʾʾp)
- یغنابی: ṓp, ōw
-
سغدی: 𐼰𐼾 (/ā́p/)
-
بلخی:
-
ایرانی شمال غربی:
-
گروه یک:
-
کردی:
-
کرمانجی: av
- → سورانی: ئاو (aw)
-
کرمانجی: av
- زازاکی: ab
-
کردی:
-
گروه دو:
- بلوچی: آپ (áp)
-
کرمانی:
- نائینی: آئو (āō)
- یزدی: وو (vō)
- سیوندی: آو (au)
-
تاتی:
-
آذری کهن: آو، آب
- الویری-ویداری: او (ov)
- اشتهاردی: اِو (eow)
- الویری-ویداری: او (ov)
- تالشی: آو (âv), او (ov)
-
آذری کهن: آو، آب
-
گروه دو:
- بلوچی: آف، اف (af)
-
کاسپین:
- گیلکی: ئوو (ōv)
- مازندرانی: او (ow)
- سمنانی: ō
-
گروه یک:
-
ایرانی جنوب غربی:
-
لارستانی-خلیجی:
-
خلیج پارسی:
-
بشکردی: یاپ (yāp), یا (yā), آو (ău)
- بندری: هو (hü)
- کمزاری: هئو (hau)
-
بشکردی: یاپ (yāp), یا (yā), آو (ău)
- لاری:ئاو (‘aw)
-
خلیج پارسی:
-
پارسی باستان: 𐎠𐎱𐎡 (āpī[š].), 𐎠𐎱𐎡𐎹𐎠 (apiya)
-
پارسی میانه:
- مانوی: 𐫀𐫁 (ʾb /āb/)
- نوشتاری: 𐭠𐭯 (ʾp /āp/, /āβ/)
- باختری: او (aw)
-
فارسی:
- فارسی ایران و افغانستان: آب (âb)
- هزارگی افغانستان: aw
- فارسی تاجیکستان و ازبکستان: об (ob)
-
پارسی میانه:
-
لارستانی-خلیجی:
- → ترکی استانبولی: ab
ریشه یادشده از نیا-هندو-ایرانی یا پویرو-هندو-ایرانی (Proto-Indu-Iranian) Hā́pš* بوده که میتوان به واژگان همریشه زیر اشاره کرد:
هندو-آریان: *Hā́pṣ, *Hā́pas (خانواده هندی همریشه)
-
سنسکریت: अप् (áp), आपः (ā́paḥ)
-
داردیک: *ā́p, *ā́pas
- کالامی: و (ū)
- کشمیری: آب (āb), आब (āb)
- تورولی: و (ū)
- پالی: āpa
- مراتهی کهن: आप (āpa)
- سندی: آب (āb)
-
داردیک: *ā́p, *ā́pas
ریشه هندو-ایرانی خود از ریشه خانواده بزرگتری بنام نیا-هندو-اروپایی یا پویرو-هندو-اروپایی (Proto-Indu-Europian) آمده که آن h₂ep-* به معنای «پیکره آب» است. همریشههای این خانواده بدین شرح هستند:
-
*h₂ṓp-s ~ *h₂óp-s
- هندو-ایرانی: *Hā́pš
- هندو-ایرانی: *Hā́pš
-
*h₂ep-h₃on-
-
آناتولیایی: *h₂ebo (“رود”)
- هیتی: 𒄩𒉺𒀸 (ḫa-pa-aš, “رود”)
- لووی: (hāpa), (hāpi)
- لوکیایی: 𐊜𐊂𐊀 (χba), 𐊜𐊂𐊀𐊆 (χbai, “آبیاری کردن”)
- پالائیک: (hāpna)
- سلتی (کلتی): *abū (“رود”)
-
-
بریتونی: *aβon
-
بریتونی میانه: auon
- بریتون: avon
- کوریش: avon
-
ولزی میانه: afon
- ولزی: afon
-
بریتونی میانه: auon
-
ایرلندی کهن: aub, ab, ob, oub
-
ایرلندی میانه: ab, aband, abann
- ایرلندی: abha, abhainn
- مانکس: awin
- گالیک اسکاتلندی: abhainn
-
ایرلندی میانه: ab, aband, abann
-
بریتونی: *aβon
-
*h₂éph₃n-i-s
-
ایتالیایی: *afnis
- لاتین: amnis
- اوسکان: 𐌀𐌀𐌐𐌀 (aapa)
- لوسیتانیایی: abnis
-
ایتالیایی: *afnis
-
آناتولیایی: *h₂ebo (“رود”)
-
*h₂ep-sru-
-
ارمنی:
- ارمنی کهن: հաւառի (hawaṙi)
-
ارمنی:
- دیسههای ناشناخته و نامعین ولی همریشه
- آلبانیایی: amë (“چشمه، خانی”) (< *abnā)
-
بالتیک-اسلاوی:
- لاتویایی: upe (“جوی, رود”)
- لیتوانیایی: ùpė (“جوی, رود”)
- پروسی کهن: ape (< *apiā̃)
-
اسلاوی:
- اسلاونی کلیسایی کهن: вапа (vapa)
درود بر شما. بنده در رشته زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرده ام و اکنون مشغول مطالعه درباره اسامی خاص شاهنامه مانند سهراب مهراب رودابه و سودابه هستم. طبق گفته دکتر خانلری در جلد سوم تاریخ زبان فارسی آب در این اسامی پسوندی خاص است که ارتباطی به آب به معنای معروف ندارد. میخواستم اگر درمورد این پسوند در سانسکریت یا دیگر زبانهای مرتبط اطلاعاتی دارید بنده را هم مطلع کنید. ممنون از زحمات شما و ممنون به خاطر مطالب مفیدتون.